makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

makoran مکران

مکران وبلاگ خبری-تحلیلی استان سیستان و بلوچستان

تجزیه پاکستان مقدمه تجزیه ایران است! (قسمت اول)

  نقشه جدید آمریکا برای پاکستان شبیه دیگر نقشه هایی است که وسیعا در مناطق خاورمیانه وآسیای مرکزی پیاده شده است. استراتژی آمریکا بر اختلافات مذهبی و دینی، تحریک فرقههای تجزیه طلب و حمایت مالی از آنان، و در عین حال تضعیف نهادهای دولت مرکزی متمرکزاست. هدف وسیع تر آنها شکاف در حکومت و دولت ملی، جلوگیری از احتمال بوجود آمدنچنین دولت هایی و نهایتا،تغییر مرزهای رسمی عراق، ایران، سوریه، افغانستان وپاکستان است.

در یکی از مقاله هایی که در دسامبر سال 2007 بعد از ترور بی نظیر بوتو چاپ شد، عملیاتی را بوسیله ی آمریکا- ناتو در پاکستان مطرح کرده بودم که در آن تحریک گروه های مختلف اجتماعی، دینی و قومی و چندپارگی سیاسی، و نیز تجزیه ی پاکستان پیش بینی شده بود.

عملیات اخیر (شامل بمباران هوایی روستاهای پاکستانی تحت نام "جنگ علیه تروریسم") صریحا نشان از وسعت صحنه ی جنگ افغانستان دارد تا حد گسترش به بخش هایی از پاکستان دارد. گرایش نهایی آمریکا- ناتو راه اندازی جنگ بین افغانستان و پاکستان است.

با این پیش زمینه خواندن گزیده ای از مقاله ی دسامبر 2007 را پیشنهاد می کنم.

«قبلا در سال 2005 گزارشی از سازمان امنیت ملی آمریکا و سیا منتشر شد که سرنوشت یوگسلاوی را برای پاکستان پیش بینی می کرد که بواسطه عواملی چون جنگ داخلی، رقابت های خونی و بین جناحی که دقیقا در بلوچستان روی می دهند، به وقوع می پیوست. (سازمان Energy Compass، 2 مارس 2005)

طبق گزارش سازمان امنیت ملی و سیا، سرنوشت پاکستان تبدیل شدن به یک دولت فرومانده در سال 2015 است که طبق گفته ی "وحید شمس الحسن" مامور عالی رتبه ی پاکستان در انگلیس، احتمالا بوسیله ی جنگ داخلی، طالبانـــیزه کردن کامل پاکستان و مشکلات کنترل سلاح های اتمی تشدید می شود. (وحید شمس الحسن، روزنامه ی Times of India، 13 فوریه 2005) البته، رفورم های دموکراتیک علیرغم مخالفت های گروه های رادیکال اسلامی تغییراتی در صحنه ی سیاسی بوجود خواهند آورد. کنترل و اختیار دولت محلی با در نظر گرفتن فضای تنش آلود داخلی احتمالا تا منطقه ی مرکزی پنجاب و کراچی (به عنوان قطب اقتصادی پاکستان) تقلیل خواهد یافت.

وحید شمس الحسن با طرح این سوال نگرانی خود را بیان می کند: نظامیان و امنیتی های پاکستانی به فروپاشی سیاسی و بالکانیزه شدن پاکستان گرایش دارند.

در سناریوی سازمان امنیت ملی آمریکا و سیا، واشنگتن نیز تمایل به اجرای این سناریو دارد.

نقشه جدید آمریکا برای پاکستان شبیه دیگر نقشه هایی است که وسیعا در مناطق خاورمیانه و آسیای مرکزی پیاده شده است. استراتژی آمریکا که در قالب عملیات اطلاعاتی مخفیانه پیاده می شود، بر اختلافات مذهبی و دینی، تحریک فرقه های تجزیه طلب و حمایت مالی از آنان، و در عین حال تضعیف نهادهای دولت مرکزی متمرکز است.

هدف وسیع تر آنها شکاف در حکومت و دولت ملی، جلوگیری از احتمال بوجود آمدن چنین دولت هایی، و نهایتا تغییر مرزهای رسمی عراق، ایران، سوریه، افغانستان و پاکستان است.

Globalresearch- مقاله تحلیلی میشل شوسودفسکی (کامل)- ترجمه بایرام منصوری

ایران کوچک در قلب نقشه جدید امریکا که حوادث پاکستان مقدمه تحقق آنست نقشه جدید و تقسیم شده منطقه بعنوان دکترین پنتاگون رسما بیان نمی شود، اما از آن در برنامه های آموزشی کالج دفاعی ناتو برای افسران عالیرتبه ارتش آمریکا استفاده می شود.از ایران، پاکستان، افغانستان، عراق و سوریه قرار است نقشه جدیدی برای منطقه بیرون بیآورند!

سازمان اطلاعاتی پاکستان به نیابت از سوی سازمان های اطلاعاتی امریکا از القاعده حمایت می کند. این سازمان از شاخه های فرعی سیا است. القاعده نیز مخلوق سیا بشمار می آید که سازمان اطلاعاتی پاکستان، به نیابت از سوی سازمان های اطلاعاتی آمریکا به طور پنهان از آن حمایت می کند. دخالت القاعده و یا سازمان اطلاعاتی پاکستان در توطئه ترور بی نظیر بوتو نشان می دهد که سازمان های اطلاعاتی آمریکا یا از این ترور آگاهی داشتنداند و یا در آن سهیم بوده اند. “تغییر رژیم”، با این هدف که رژیم نظامی بتواند وضعیت موجود را تثبیت کند، دیگر سیاست خارجی آمریکا نیست. سیاست خارجی واشنگتن به گونه ای فعال در مسیر تجزیه سیاسی و بالکانیزه کردن پاکستان قرار گرفته است. این روش در دل طرح های جنگی آمریکا قرار دارد و دو کشور افغانستان و ایران را نیز در بر می گیرد. هدف گسترده تر ایالات متحده، از هم پاشی دولت شهرها و ترسیم دو باره مرزهای عراق، ایران، سوریه، افغانستان و پاکستان است. ذخائر عظیم نفت و گاز پاکستان عمدتا در بلوچستان قرار دارد، خطوط لوله های نفتی که از این استان می گذرد و موجب شده تا ارتش به منظور حفظ منافع استراتژیک نفتی انگلیس و آمریکا؛ در این منطقه حضور مستمر نظامی داشته باشد. بلوچستان از لحاظ وسعت، 40 در صد خاک پاکستان را تشکیل می دهد و صاحب ذخائر مهم نفت و گاز و همچنین ذخائر وسیع مواد معدنی می باشد.

میشل شوسودوفسکی تحلیگر و دگراندیش سیاسی، پیرامون آینده پاکستان و بالکانیزه کردن این کشور و در آوردن ایرانی کوچک از دل رویدادهای خونین آینده مقاله ای با عنوان “بی ثبات کردن پاکستان” در Global Research منتشر کرده است. این مقاله تحلیلی همراه است با دو نقشه که در آنها تغییرات مرزی ایران و پاکستان بدقت ترسیم شده است. تغییراتی که بموجب آن کردستان و بلوچستان، به همراه بخش های عرب نشین و نفت خیز خوزستان از ایران جدا خواهد شد و مطابق این نقشه ها، احتمالا برای آذربایجان ایران نیز تغییراتی را در سر دارند.

بدین ترتیب و بموجب اسناد و اطلاعاتی که میشل شوسودفسکی تحلیلگر دگر اندیش و استاد دانشگاه “اوتاوا” در کانادا منتشر کرده است، برخلاف همه ذوق زدگی های ناشی از محاصره امریکا درعراق و یا پذیرش جمهوری اسلامی بعنوان قدرت اول منطقه حوادث بزرگ هنوز در راه است، همچنان که شتاب بحران اقتصادی در امریکا در راه است. یعنی گرهی ترین دلیل جنگ و جهانگشائی و سلطه بر نفت و رقابت میان کشورهای بزرگ سرمایه داری!

شوسودفسکی از نخستین تحلیلگران جهان بود که مسئله حمله امریکا به ایران و تدارک تغییر نقشه منطقه خاورمیانه را فاش ساخت و سپس همین تحلیل و اطلاعات مندرج در آن پایه بسیاری از تحلیل و تفسیرهای بعدی در کلیه مطبوعات جهان قرار گرفت. این آشنائی با وی، می گوید که باید سخنان و نظرات او را جدی تلقی کرد.

ترور بی نظیر بوتو شرایطی ایجاد کرده است که به بی ثباتی و تجزیه پاکستان در مقام یک کشور کمک خواهد کرد.

روند تغییر رژیم، به سرکردگی ایالات متحده که بطور معمول به تشکیل دولتی تازه تحت سرپرستی رهبران تازه می انجامد با شکست روبرو شده است. ژنرال مشرف که نزد مردم پاکستان از اعتبار بی بهره مانده است، دیگر نمی تواند در قدرت سیاسی باقی بماند. از سوی دیگر انتخابات غیرواقعی که از سوی جوامع بین المللی حمایت و برای ژانویه 2008 در نظر گرفته شده بود، حتی اگر به انجام نیز می رسید، قانونی شناخته نمی‌شد و نتیجه اش چیزی نبود مگر بن بست سیاسی.

نشانه هایی در دست است که ترور بی نظیر بوتو از سوی مقامات آمریکائی پیش بینی شده بود؛”لری چین” در مقاله ای به تاریخ 29 دسامبر منتشره در “گلوبال ریسرچ” آورده است:

” به نظر می رسید در چند ماه اخیر، دولت بوش- چنی و متحدانش، مانورهائی را به منظور تقویت کنترل سیاسی خود بر پاکستان شروع کرده اند تا راه را در جهت گسترش و تعمیق “جنگ بر علیه تروریسم” در منظقه هموار نمایند.

طرح های گوناگون بی ثبات کردن از سوی آمریکا و تحلیل گران سیاسی این کشور نشان می داد که سرنگونی رژیم نظامی امری اجتناب ناپذیر است.

ترور بی نظیر بوتو به نظر قابل پیش بینی می نمود. حتی گزارش هایی در میان مقامات رسمی آمریکائی دهان به دهان می گشت که احتمال ترور مشرف و یا بی نظیر بوتو از آنجمله بود. این پیش بینی مدتها پیش از ترور بوتو مطرح شده بود.”

بن بست سیاسی

“تغییر رژیم”، با این نقطه نظر که رژیم نظامی می تواند وضعیت موجود را تثبیت کند، دیگر مورد اعتماد سیاست خارجی آمریکا نیست. رژیم پرویز مشرف دیگر قادر به اجرای این سیاست نیست. سیاست خارجی واشنگتن به گونه ای فعال در مسیر تجزیه سیاسی و بالکانیزه کردن پاکستان به عنوان یک کشور مستقل قرار گرفته است. روی کار آمدن رهبری سیاسی تازه قابل پیش بینی است، اما این رهبری شکل متفاوت تری در رابطه با دیگر رژیم های دست نشانده ایالات متحده خواهد داشت. می توان انتظار داشت که واشنگتن بر روی نوعی رهبری سیاسی پافشاری کند که ضمن همسوئی با خواست های امپریالیستی این کشور، تعهد در دفاع از منافع ملی را کنار گذاشته و سیاست تمرکز زدایی را به منظور تضعیف دولت مرکزی و ساختار شکننده فدرالی پاکستان دنبال نماید. ایجاد بن بست سیاسی عملی است ماهرانه. این تمهید بخشی از اهداف سیاست خارجی آمریکاست که خواهان از هم پاشیدگی و اغتشاش در ساختار کشور پاکستان می باشد. حکومت غیر مستقیم ارتش و سازمان های اطلاعاتی پاکستان باید جای خود را به فرم های مستقیم برای دخالت بیشتر آمریکا در این کشور و از طریق حضور نظامی آمریکا در پاکستان بدهد.

حضور اینچنانی به خاطر شرایط ژئوپولتیک خاورمیانه- آسیای مرکزی و طرحهای در دست اجرای واشنگتن به منظور ایجاد و گسترش جنگ در خاورمیانه و مناطقی در ابعاد وسیع تر انجام می شود.

ایالات متحده پایگاه های نظامی متعددی در پاکستان دارد که از طریق آن می تواند آسمان این کشور را تحت کنترل خود داشته باشد. “ویلیام آرکین” در مقاله ای که چند روز پیش در واشنگتن پست نوشت، آورد: ” انتظار می رود که نیروهای ویژه آمریکا حضور خود را در پاکستان به گونه ای وسیع تر گسترش دهد. این گستردگی، بخشی است از تلاش به منظور آموزش و حمایت از نیروهای ضد شورش بومی و واحدهای مخفی ضد تروریسم.”

توجیه رسمی و زمینه سازی جهت افزایش حضور آمریکا در پاکستان، گسترش جنگ بر علیه تروریسم، اقامه شده است. واشنگتن در همین راستا و به منظور توجیه برنامه ضد تروریسم خود، حمایت مخفی از تروریست ها را افزایش داده است.

بالکانیزه کردن پاکستان

به نقل از “واجید شمسول حسن”، کمیسر مالی سابق پاکستان در بریتانیا که در تاریخ 13 فوریه 2005 در تایمز هندوستان به چاپ رسید آمده که “گزارش شورای اطلاعاتی ملی ایالات متحده و سیا پیش بینی کرده بود که در فاصله یک دهه از طریق جنگ داخلی، خونریزی و رقابت های استانی که اخیرا در بلوچستان حادث شده است، برای پاکستان همان سرنوشتی رقم خواهد خورد که یوگسلاوی به آن دچار گردید” (انرژی کامیس 20 مارچ 2005).

بر اساس این گزارش، “پاکستان تا سال 2015 قطعه قطعه و سقوط خواهد کرد، که این ناشی از جنگ داخلی، طالبانسیم و مبارزه در راه کنترل سلاح هسته ای خواهد بود.”

شمسول حسن با اشاره به گزارش مذکور گفته است که “اصلاحات قدم به قدم دمکراتیک، تغییر اندکی در شکل اپوزیسیون سیاسی نخبگان و گروهای رادیکال اسلامی بوجود خواهد آورد. در فضائی که حاکی از آشوب داخلی خواهد بود، کنترل مرکزی دولت بر سرزمین پنجاب و استان اقتصادی کراچی احتمالا کاهش خواهد یافت.”

این دیپلمات سابق با نگرانی می پرسد که: “آیا حاکمان نظامی ما بر روی یک موضوع مشابه کار می کنند و یا بر روی چیز که سال هاست دو سازمان اطلاعاتی آمریکا به عنوان گزارش های مختلف در اختیار آنان قرار داده اند؟” تداوم و استمرار که به ارتش پاکستان و سازمان اطلاعاتی این کشور شخصیت می بخشد، نتیجه ای جز از هم پاشیدگی سیاسی و بالکانیزه کردن این کشور نخواهد داشت.”

وی در ادامه می افزاید؛ “بر اساس سناریوی مشترک سیا و شورای اطلاعات ملی که واشنگتن قصد دارد آنرا پیگیری کند، پاکستان به راحتی از پس مشکلات دهه های متوالی در زمینه های سیاسی، عدم مدیریت اقتصادی، سیاست های تفرقه افکنانه، بی قانونی، فساد و اختلافات قومی بر نخواهد آمد.”

طرح آمریکا شامل تحریک اجتماعی، قومی، دسته بندی های فرقه ای و سیاسی و موزائیکی کردن کشور پاکستان می باشد. این روش عمل که دیکته شده طرح های جنگی آمریکاست، دو کشور افغانستان و ایران را نیز در بر می گیرد.

طرح آمریکا برای پاکستان، شبیه بر طرحی است که این کشور برای خاور میانه بزرگ و منطقه آسیای مرکزی در نظر داشت. استراتژی ایالات متحده که عملیات پنهان اطلاعاتی به آن کمک می کند، شامل هدف گیری اختلافات قومی و مذهبی، تعمیم و حمایت مالی از جنبش های تجزیه طلب از یک سو و تضعیف نهادهای دولت مرکزی از سوی دیگر می باشد.

هدف گسترده تر ایالات متحده، از هم پاشی دولت شهرها و ترسیم دو باره مرزهای عراق، ایران، سوریه، افغانستان و پاکستان است.


نویسنده:میشل شوسودوفسکی

نظرات 1 + ارسال نظر
نوهان دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 22:28 http://nohan.persianblog.ir/

درود بر شما
وبلاگ منسجم و مفیدی دارید.ممنون از زحمات شما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد