روایات مختلفی در مورد چگونگی پدید آمدن نژاد بلوچی وجود دارد، برخی آنها را منتسب به حمزه عموی پیامبر و برخی منشا آنها را سرزمینهای حلب سوریه ذکر میکنند که در سال 580 قبل از میلاد توسط پادشاه ساسانی از سرزمینهای تحت قلمروی او اخراج شدند. مهاجرت آنها به طور پیوسته در طول تاریخ از کوه های البرز و قزوین به کرمان، سیستان و نهایتاً مکران بوده است. هم اکنون تمام سرزمین مکران، بلوچستان خوانده میشود.
جامعۀ بلوچی در هندوستان عمدتاً در دو ایالت گجرات و اوتارپرادش زندگی میکنند.
قبایل بلوچی در ایالت «گجرات»
بلوچ یک جامعۀ کوچک مسلمان در ایالت گجرات هندوستان است. آنها یک جمعیت قبایلی از بلوچها بودند که در اواخر قرون وسطی به این منطقه از گجرات مهاجرت نمودند. بلوچهای گجرات بیشتر از طوایف سلیمانی و مکرانی هستند، آنها عموماً پسوند فامیلی «خان» دارند.
در قرن 13 میلادی گروهی از بلوچها به سند مهاجرت کردند (آنچه که هم اکنون با عنوان بلوچهای سندی شناخته میشوند) و همچنین به پنجاب.
میرجلال خان یکی از حاکمان تاریخی بلوچ بوده است و نسل حاصل از چهار فرزند او یعنی رند، لاشار، هوت و کورای، هم اکنون چهار قبیله مهم بلوچ را تشکیل میدهند. جاتوها همچنین فرزندان جاتو دختر میرجلال خان هستند. این قبایل هم اکنون به شاخهها و تیره های بسیاری تقسیم شدهاند.
بلوچ در ایالت گجرات با چهرۀ سمبلیک «مسلمان شترسوار» شناخته میشود، این عنوان به معنای مراقبت از شتر نیز تفسیر میشود، چراکه مهاجران بلوچ ساکن دشتهای غربی بجای دامپروری به چرا و پرورش شتر میپردازند، این موضوع همواره به مشاجره میان آنها و قبایل جت منجر میشود، جت یکی دیگر از گروههای جمعیتی بلوچ مسلمان هند است که آنها نیز عمدتاً پیشۀ شترپروری دارند.
در آغاز قرن 16 میلادی بلوچهای ساکن درۀ کلات توسط براهویی ها و ترکها از آنجا رانده شدند. در نتیجۀ این فشارها، آنها به جانب مشرق به سمت کوههای سلیمان مهاجرت کردند، پشتون ها را از آنجا بیرون راندند و در دامنه های رودخانۀ سند مستقر شدند. سه تن از فرماندهان بلوچ؛ اسماعیل خان، فاتح خان و قاضی خان سه آبادی (دیره) تاسیس نمودند و خود را حاکمان مستقل دیره جت و مظفرگره نامیدند، حکومتی که بوسیلۀ ایشان و نسل آیندهشان تاسیس شد، حدود 300 سال دوام یافت. این سه برادر سپس سه شهر دیره قاضی خان، دیره اسماعیل خان و دریاخان را تاسیس نمودند، از آن پس بلوچهای جنوب به تدریج به سرزمینهای مجاور درۀ سند، «چناب» و «ستلج» سرازیر شدند و در سال 1555 جمعیت بالایی از بلوچها تحت رهبری میرچاکر رند در زمان امپراطوری همایون شاه به هند رفتند. همچنین در طی قرن چهاردهم میلادی تعداد کمی از بلوچها از ملتان و سند، مهاجرت به گجرات را آغاز نمودند.
اولین دسته از مهاجران بلوچ به همراه فاتح خان بلوچ به گجرات آمدهاند، آنها توسط رادانپور و سامی در زمان سلطان احمدشاه دوم، به آنجا دعوت شده بودند. حاکم دیگر بلوچ؛ فاتح خان نیز به دعوت اورنگ زیب یکی از پادشاهان امپراطوری مغول به منطقه «جوناگد» مهاجرت نمود. در قرن 18 میلادی گویل راجپوت حاکم شهر بوناگر (Bhavnagar) از تعدادی از بلوچها جهت محافظت از وی و دربار شاهانهاش دعوت نمود و سپس با اطمینان از شایستگی آنها مقام فرمانداری شهر «سهور» به آنان اعطا شد.
بلوچها عمدتاً در راجپوت، جناگد، خادیا، کشد، وراوال، بنگلور و بوناگر سکونت دارند. روستاهای مهم بلوچها عبارتند از بودانا و پینگالی در منطقه بوناگر، روستای کندادا در منطقۀ جناگد و باسپا و کروادا در منطقۀ رادانپور. آنها بیشتر تمایل دارند در روستاها زندگی کنند اما در شهرهای مجاور نیز حدود یک چهارم جمعیت را تشکیل میدهند.
جامعۀ بلوچ در گجرات به شش قبیله تقسیم شده است؛ قبایل اصلی شامل گابول، لاشاری، بیری، گپنگ، سخه، هوت و کورای هستند. تعدادی از افراد قبیلۀ گابول به پاکستان مهاجرت نموده و هم اکنون در کراچی اقامت دارند. این قبایل بلوچی به زبان گجراتی استاندارد تکلم میکنند، در حالیکه در کوچ، سندی صحبت میکنند، همچنین بسیاری از بلوچها از دانش زبان اردو برخوردار هستند.
بلوچهای هندوستان بسیار محافظه کار هستند (ازدواج درون قبیله ای دارند)، اگرچه مواردی از ازدواج با جوامع مسلمان پتان ها و راجپوت ها وجود داشته است. در کل آنها ترجیح میدهند با خویشاوندان نزدیک خود وصلت داشته باشند.
بلوچهای گجرات هم اکنون بیشتر شغل کشاورزی دارند، اصلاحات ارضی منجر به فروپاشی اراضی و زمینهای کشاورزیشان شده و ساکنان آنان به شهرهای بزرگتری همچون احمدآباد و بمبئی مهاجرت کردهاند. روستاهای آنان هم اکنون اکثرا دارای برق هستند، اگرچه بعضی ازین خدمات محروم اند. برخی از بلوچها نیز با مشاغلی همچون رانندگی کامیونها امرار معاش میکنند. با این حال شرایط اقتصادی آنها عموما مناسب نیست. مانند سایر مسلمانان گجراتی، بلوچها نیز یک طبقۀ مشخص محسوب میشوند، چنانکه به آنها جماعت بلوچ گفته میشود. اینگونه طبقه بندیها در هندوستان تحت عنوان ساماندهی و یا کنترل اجتماعی انجام میشود. اکثریت بلوچها اهل تسنن هستند، اما برخی از طایفۀ «سخه» پیرو مذهب تشیع هستند.
قبایل بلوچی ایالت «اوتارپرادش»
درست مانند ایالت گجرات، در اوتارپرادش نیز، بلوچ یک جامعۀ مسلمان است. آنها در دورۀ قرون وسطی به شکل قبیله ای در مناطق شمالی هند اقامت نمودند. آنها نیز «خان» .خطاب میشوند و از بلوچهای پتان بشمار میآیند
بلوچ های منطقۀ دوآب (Doab)
هم اکنون مهمترین شهرهای بلوچی در ایالت اوتارپرادش، امیرنگار، گری عبدالله خان، گری پختا، جاسوی و بگرا در منطقۀ مظفرنگار هستند. آنها در دوران امپراطوری اورنگ زیب مغول بدینجا آمدند، البته در زمانی که امپراطوری مغول در آستانۀ فروپاشی قرار داشت، همچنین دو قبیلۀ مهم بلوچ بنام چاندرو و جاجار در منطقۀ «بلندشهر» سکونت دارند.
رئیس قبیلۀ چاندرو شخصی بنام «نهارخان» بوده است، در دوران حاکمیت علاالدین خیلجی، نهارخان دومین فرماندار انتصابی «دِکِن» بود، پسر وی «سردارخان» در «گانوراشیخ» سکنی گزید، مقام خاندان آنها در دوران اورنگ زیب بسیار برجسته بود. در حالیکه نسب قبیلۀ جاجار به «سید محمدخان»، بلوچِ لغاری منتسب است که وی نیز یک مقام درباری از پادشاه مغول؛ همایون شاه دریافت نمود. آنها در تاریخ بعد از مغول نقش کلیدی در حاکمیت منطقۀ «دوآب» ایفا نمودند، اما این قدرت سرانجام با آغاز استعمار بریتانیا در قرن نوزدهم رو به افول نهاد.
بلوچهای «هاریانا» در زمان تقسیم هند همگی به کشور جدیدالتاسیس پاکستان مهاجرت کردند. آنها هم اکنون به زبان اردو و لهجۀ خاری بولی صحبت میکنند، اگرچه برخی از آنها هنوز در منطقۀ دوآب ایالت اوتارپرادش سکونت دارند.
بلوچهای (روهیلخند)
بلوچهای روهیلخند حامیان «حفیظ رحمت خان» بودهاند، فاتحان منطقۀ «روهیلا». آنها هم اکنون در جامعۀ روهیلا هضم شده و هویت بلوچی خود را از دست دادهاند. بلوچهای روهیلخند عمدتا از اقوام مگسی، لغاری و مزاری هستند. این بلوچها اکثراً در مناطق بادون، بیجنور، شاه جهانپور و مرادآباد پراکندهاند.
همچنین یک قبیله بلوچی در منطقۀ لکهنو وجود دارد، در منطقۀ «بلوچ گرای». این بلوچها از نسل نواب زادگان هستند.
مردم بلوچ ساکن نواحی شمالی هندوستان هم اکنون ارتباط چندانی با قبایل بلوچستان نداشته و البته ازین جهت در آنجا اختلافات طوایفی نیز بندرت نمود پیدا میکند، آنها در مناطق «میروت، مظفرنگار، بلندشهر و علیگره» زندگی میکنند. آداب و رسوم آنها همچنین مشابه با جوامع مسلمان مجاورشان مانند «جهوجا و رنگهار» است. روستاهایی که بلوچها در آن زندگی میکنند اغلب بافت جمعیتی چندگانه دارند، با این حال آنها عموماً یک چهارم جمعیت این روستاها را دارا هستند، بیشتر آنها کشاورز و تعدادی نیز کارگران کشاورزی هستند. مهمترین مناطق جمعیتی آنها در شهرهای بگرا و مظفرنگار و همچنین اطراف این مناطق است.
تراکم جمعیتی دیگر، روستاهای بلوچی در منطقۀ بلندشهر است، جایی که تعدادی از روستاها در نزدیکی شهرهای «جاجهار و چاندرو» وجود دارد، علاوه بر این شهر «فریدنگار» در منطقۀ قاضی آباد، مرکز مهمی از توده های جمعیتی بلوچ است.
بلوچها اکثرا مسلمان سنی هستند، و مانند دیگر جوامع مسلمان دوآب تحت تاثیر «جنبش اصلاحی دیوبندی» قرار دارند. آنها طبقۀ اجتماعی مشخصی ندارند، هرچند بیشتر روستاهای بلوچ نشین جامعه ای سنتی دارند که به «پانچیات ها» مشهور هستند. پانچایات ها نوعی کنترل اجتماعی دارند، و دارای تعاملات اجتماعی درونی هستند.
بلوچهای «بلوچ گرای» در منطقۀ لکهنو خود را بخشی از جامعۀ «پتان ها» میدانند، و با آنها ازدواج خویشاوندی دارند. آنها با گویش «آوادی» سخن میگویند، مانند زبان «اردوی استاندارد». در این جامعه مردم به طور عمده کشاورز هستند، هرچند که تعدادی نیز از گذشته در ادارات پلیس مشغول به کار بودهاند، آنها روابط چندانی با بلوچهای «دوآب» ندارند. همچنین جمعیت قلیلی از بلوچها در «سیتاپور، کری و هاردویی» ساکن هستند. بیشتر بلوچهای با گویش «آواد» شیعه هستند.
*تذکر: شکل نوشتاری برخی اسامی و واژه های آمده در این نوشتار بدلیل آنکه از گویش هندی گرفته شده است، ممکن است متفاوت با تلفظ اصلی آنها باشد.
پژوهنده؛ ابراهیم حسین بر